خدایا،
بنده خوبی نبودم، نیستم ولی سعی میکنم باشم.
یه بغضی ته گلوم جا خوش کرده و قصد ترکیدن نداره و چقدررر من این بغض که جواب زحماتم هست را دوست دارم.
هروقت نمازی خوندم تنها دعام این بود که خدایاا مبادا مامان و بابام از طرف ما سر افکنده بشن، خدایا باعث غرورشون باشیم نه سرافکندگی و خجالت.
و امروز دقیقا این دعا رو برآورده کردی.
بابت برق چشماشون، خنده هاشون و همه حال خوبشون محکم بوست میکنم و ازت سپاسگزارم*_*
خداجونم
مرسی که چشم پوشیدی، پرده بر نداشتی و جواب زحمت هامو اینقدر شیرین دادی.
خدایا قول میدم، که تغییر کنم.
عوض بشم.
بهتر از اینی که هستم بشم.
اونقدررر خوب که دوستم داشته باشی.
قول میدم تمام مهربونی هاتو جبران کنم.
قول میدم حال خوب مامان و بابامو جبران کنم.
# ۲ هفته دیگه ۳ تا امتحان خیلییی زیاد سخت انتظارمو میکشن که کم از کنکور ندارن. هیچکس(اعضای خانوادهام) از این موضوع باخبر نیستن. یک هفته وقت دارم که شاید خیلی دیر باشه، اما من میتونم، مثل امروز که تونستم. نمیگذارم شیطون نا امیدم کنه:)))
##اگه امروز خانم کاف را می دیدم، محکم دستشو میبوسیدم:)
همینطور دست آقای X
خانم ه و خانم دال.
امروز برام بهشته*_*
بهشتم ابدی باشد الهی(:
امروز راه ۱۳ دقیقهایی اصلا تمومی نداشت:/ هرچی تند راه میرفتم اصلا تموم نمیشد-_-
درباره این سایت